اهداف و شاخص هاي ارزیابی روند حركت در مسير زمينه سازي شرايط ظهور و انقلاب جهاني مهدوي

نويسنده: مرتضی صادق عمل نیک

چکیده:

امروزه در کشور های مختلف و در ادیان و مذاهب مختلف، هیچ ایده و اندیشه ای به اندازه اندیشه منجی گرایی در عرصه ها و ابعاد مختلف، اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی و هنری در جوامع مختلف به ویژه در جهان اسلام به خصوص در جهان تشیع موثر و تاثیر گذار نمی باشد. منجی گرایی و مهدویت راه اعتراض به نظام ظالمانه و غیر عادلانه و بسیج محرومین و مستضعفین جهان و راه رسیدن به جامعه و انسان ایده آل است.
منجی گرایی و زمینه سازی شرایط ظهور، راهبرد اصلی و زمینه سازی نزدیک کردن پیروان ادیان و مذاهب مختلف و به حرکت درآوردن محرومین و مستضعفان جهان علیه نظام ظلم و فساد و استبداد و استکبار است، منجی گرایی و مهدویت، هدف و راهبر اصلی به حرکت در آوردن مستضعفین جهت ایجاد حکومت جهانی عادلانه است.
منجی گرایی و مهدویت، یک برنامه ریزی راهبردی بر اساس شاخص ها، اهداف و شرایط محیطی جهت مهندسی فرهنگی، و تجدید نظر در دیدگاه های اعتقادی، اخلاقی، علمی، اجتماعی، سیاسی، قضایی، قانونی و نظامی خود، جامعه و جهان بر اساس جهان بینی، اعتقادات، شاخص ها و استاندارد ها، اهداف، راهبرد ها و سیاستگذاریها و آموزه های منجی گرایی و مهدویت است.
امروز نظام سلطه جهانی بخوبی درک کرده است که اعتقاد به منجی گرایی و مهدویت چه تغییر و تحولی فرهنگی، اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی، قانونگذاری و قضایی در کشور های محروم و مستضعف و درکل کشور ها و مردم جهان ایجاد می کند و چه انگیزه ای برای نابودی ظلم و فساد و نابرابری ها و ایجاد عدالت اجتماعی در زمینه های مختلف در آنها ایجاد می کند.
به همین دلیل دشمن با تمام وجود و با تمام امکانات و منابع خود در جهت مقابله و مبارزه با ایده منجی گرایی و مهدویت، که ریشه ظلم و فساد و استکبار را خواهد سوزاند، و نظام عادلانه جهانی را در زمین مستقر خواهد نمود، سرمایه گذاری نموده است. و تلاش نموده است در زمینه های مختلف این حرکت و نهضت را محدود و از میان بردارد. در این مقاله در باره بخشی از اهداف، شاخص ها و معیار ها برای ارزیابی روند حرکت در مسیر زمینه سازی با توجه به قرآن، سنت و نهضت پیامبر اکرم (ص) و حکومت حضرت علی (ع) و روایاتی که در باره زمینه سازی و جامعه عادلانه مهدوی وجود دارد بحث و بررسی می شود.

مقدمه:

درروایتی از قول پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که "یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه؛ جماعتی از مشرق زمین برمی خیزند و زمینه ظهور آن حضرت را فراهم می سازند". بنظر می رسد این حدیث به انقلاب اسلامی ایران اشاره کند. این انقلاب که با شعار توحیدی لا اله الا الله و به رهبری امام امت و امت شهید پرور که هدفی جز قرب الهی، ظلم ستيزي و استقرار نظامی بر اساس قسط و عدل نداشت، به همین علت علیه نظام استبداد داخلی و استکبار خارجی قیام نمود.
نظام استبداد داخلی را نابود و دست سلطه استکبار خارجی را از این سرزمین قطع نمود و انقلاب اسلامی را جهت حركت در چارچوب قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) و سیره امامان معصوم (ع) و حركت در مسير زمينه سازي ظهور در جامعه مستقر نمود. بنابراین انقلاب ما انقلاب زمینه ساز می باشد. نظام، دولت و امت زمینه ساز، کلیه قوای سه گانه اش، ارتش و سپاهش، کلیه وزارتخانه، سازمانها بویژه آموزش و پرورش، آموزش عالی، حوزه های علمیه ، و صدا و سیمایش دارای ویژگیها و شاخص هایی می باشد، که نشان می دهد نظام، دولت و امت اسلامی در چه جهتی در حال حرکت است.
ضروریست تا این شاخص ها تدوین و شناسایی شوند تا معیار ي برای اندازه گیری در دستمان باشد، و دائما خودرا با این معیار ها و شاخص ها ارزیابی کنیم و جهت گیری انقلاب را در زمینه های مختلف و در جهت اهداف آن با این شاخص ها ارزیابی کنیم و حركت خود را اصلاح كنيم و اجازه هیچگونه انحرافی را در مسیر زمینه سازی شرایط ظهور ندهیم و این راه را با صلابت و دقت جمعی و با نظارت و کنترل الهی، وجدانی، اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) و کنترل نظام اسلامی، اين راه را طی نمائیم.
امروز بزرگترین معروف حرکت در جهت عدالت فردی، اجتماعی و جهانی است و این کار بدون بسیج و به حرکت درآوردن مستضعفین جهان ومبارزه خستگی ناپذیر با استکبار جهانی میسر نیست. امروز بزرگترین منکر، نظام استکبار جهانی است که منافعش در مقابل منافع محرومین و مستضعفین جهان است. کافی است اهداف و راهبرد ها و سیاستگذاریهای منجی گرایی و مهدویت را برای مردم جهان از طریق ادیان خودشان روشن کنیم و منافع فردی ، اجتماعی و جهانی آنها را به این باور و اعتقاد روشن کنیم. و خوراک فکری برای تمام ادیان در زمینه مهدویت، طلم ستيزي و عدالت اجتماعي فراهم نمائیم.
امروز استکبار جهانی بدرستی درک کرده است که اعتقاد به مهدویت و منجي گرايي چه اعتقادی در افراد ایجاد می کند و چه شور و انگیزه ای برای اجرای امربه معروف و نهی از منکر و مبارزه با بي عدالتي و ظلم و فساد، و حركت در جهت عدالت اجتماعي در آنها ایجاد می کند. به همین خاطر دشمن با تمام قوا و با تمام امکانات و منابع خود در جهت مقابله و مبارزه با ایده منجی گرایی و مهدویت، که ریشه استکبار و ظلم و فساد را خواهد سوزاند، سرمایه گذاری نموده است. انشاء الله انقلاب ما ونظام و دولت ما دولت زمینه ساز است و به فرموده رهبر انقلاب امام خمینی باید این حکومت را به دست صاحب اصلی اش تحویل دهیم.
یامبر اکرم(ص) فرمودند:" افضل اعمال امتی انتظار الفرج" در هنگام غیبت بهترین اعمال امت انتظار فرج است. انتظار قرج یک نوید و عامل خوشبینی و تسلسل مبارزه تاریخی است. ایمان به پیروزی قطعی بندگان صالح خدا و زیبایی و عدالت است و نابودی ظلم و ستم و فساد و زشتی است. قرآن می فرماید: "ان الارض یرثها عبادی الصالحون"؛ زمین را بندگان درست اندیش و درست کار(بندگان صالح) به ارث می برند.
بنابر این انتظار نوید و عامل خوشبینی و تلاش و حرکت برای تغییر نظام ناعادلانه موجود در جهان است. انتظار فرج، نفی مطلق نظام های استبدادی، استکباری، استثماری و استحماری است. انتظار فرج، یک اندیشه و تغییر و تحول و حرکت است. تغییر و تحول اعتقادی، اخلاقی، فکری و فرهنگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در فرد، جامعه و در کل جهان است. در زمان ظهور، که بشریت آرزویش را دارد، دنیایی پر از صفا ، محبت و صمیمیت شکل می گیرد به صورتی که در احادیث آمده گرگ و میش باهم زندگی می کنند.
منتظر، انسان متعهدی است که هر لحظه منتظر ظهور امامش مهدي موعود(عج) و انفجار قطعی در نظام های مادی و ضد انسانی است و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب عظیمی آماده می کند. انتظار فرج مسئولیت انسان را بسیار سنگین و فوری و حیاتی می کند. برای رسیدن به این آرمان بشریت، نیاز به داشتن نگرش و انتظار مثبت است.
انتظاری که همراه با تغییر و تحول و حرکت فردی و اجتماعی است. بستر سازی برای بسیج مستضعفین جهان علیه نظام استکباری و ظلم و فساد است. انتظاری مثبت و سازنده، تاثیر گذار است، نه انتظار منفی و مخرب که توجیه کننده ظلم و فساد و تن دادن به هر زلتي مي باشد.
انتظار عملی، سازنده مربوط به امت اسلامی و انقلابی است. امت افرادی هستند که در یک مسیر مشخص برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش می کنند. جهت حرکت امت به سمتی است که هرلحظه به هدفشان نزدیک می شوند. امتی که دارای رهبری مشتركي می باشد. هدف امت و رهبری حركت در جهت رسیدن به جامعه عادلانه مهدوی و سپس رسیدن به جامعه و انسان ایده آل و در نهايت رسيدن به مقام خليفه الهي ست.
برای رسیدن به این اهداف تغییر و تحولات اساسی در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی لازم است و راه طولانی در پیش است. امت بدون امام معنی ندارد. امام به مفهوم الگو، شاهد و ناظر است و راه را نشان می دهد. امام فرمان و سكان این کشتی را به سوی هدف فوق الذكر در اقيانوس متلاطم و نا آرام بي كران در دست دارد و کشتی را از كوتاهترین راه اصلی به سمت هدایت می کند، و از تمامی منابع جهت رسیدن به هدف اصلی در کوتاه ترین زمان ممکن و با کمترین هزینه استفاده می کند. جنین امام و امتی، منتظر و زمینه سازان شرایط ظهور می باشند.
با این انتظار سازنده، تعداد زیادی در طول تاریخ حرکت نمودند و در جامعه با امر به معروف و نهی از منکر، قيام نمودند و در مسير زمینه سازی شرایط ظهور جهاد نمودند بخشي از آنها در اين راه شهيد شدندو راه و رسم زندگی را به امت نشان دادند. بخشي توسط دشمن به به زندان افتادند و بخشي در مبارزه بر دشمن پيروز شدند و توانستند نظام ظلم و جور استكباري را سرنگون نمايند و حكومت اسلامي را بر ويرانه هاي نظام ظلم و فساد، بنا كنند. و راه و رسم زندگی را به امت نشان دادند.
حرکت در مسیر زمینه سازی شرایط ظهور بایستی در جهتی باشد که کادرها ی مورد نیاز امام زمان در پست های مختلف اعم از معلمین، استادان دانشگاه، علما، استانداران، دانشمندان، فرماندهان نظامي و متخصصین در زمينه هاي مختلف را تربیت نماید. تا بتوانند در کنار 313 نفر از اثاره تاریخ در جبهه امام زمان (عج) قرار گیرند و با امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با استکبار، جهت استقرار نظام عادلانه مهدوی تلاش نمایند، و زمینه لازم را در خود و جامعه برای، مسابقه در امر خیرات و زیبایی ها و گرفتن مسئولیت فراهم نمایند. بطور کلی می توان مردم جامعه را به چهار گروه زیر دسته بندی نمود:
• دسته اول که اهداف وراهبرد های زمینه سازی ظهور را نمی پذیرند و به خود و جامعه ظلم می کنند، حق را نمی پذیرند و طغیان می کنند و آسیب های زیادی به خود و جامعه می رسانند.
• دسته دوم افرادی هستند که برداشت درستی از انتظار و زمینه سازی ظهور و مهدویت ندارند، این دسته به انتظار منفی معتقدند و با انتظار مثبت و سازنده مخالفت می کنند.
• دسته سوم افرادی هستند که انتظار مثبت را درک می کنند اما بعلت منافع شخصی و بی تحرکی و بی حالی حرکت موثر و سازنده ای در جهت تحقق آرمان خود انجام نمی دهند و ساکت نشسته اند. و در راه درجا می زنند و یا با سرعت کمی حرکت می کنند.
• دسته چهارم افراد و امتی می باشد که به انتظار مثبت و به تغییر و تحولات فردی و اجتماعی معتقدند و با تلاش زیاد و مستمر، شرایط لازم را برای زمینه سازی شرایط ظهور آماده می نمایند.
ضروریست تا نظام، دولت و امت زمینه ساز در زمينه هاي زير تلاش کند:
الف- اولا در یک برنامه ریزی راهبردی و مهندسی فرهنگی، و با آموزش و تشویق، گروه دوم و سوم را جذب گروه چهارم نماید.
ب- فرهنگ انتظار و زمینه سازی را در ادیان مختلف و در کل جهان گسترش نماید. زیرا پیامبران الهی در طول تاریخ، پیام مشترکی را از جانب خداوند یکتا برای مردم جهان آورده اند. برای تقویت زمینه سازی شرایط ظهور در ادیان و کشور های مختلف اقدامات زیر ضروریست:
ایجاد ارتباط با علما و سران ادیان و مذاهب مختلف در جهان
برپایی میز گرد ها، سمینارها و همایش های بین المللی
چاپ نشریات، مجموعه مقالات کنفرانس های منجي گرايي و مهدویت
نوشتن داستان ها، و رمان ها در زمینه منجي گرايي براي نسل جوان
بسیج هنرمندان، شاعران، خطاط ها، نقاشان در حوزه مهدویت
تهیه فیلم هاي در راستاي زمينه سازي شرايط ظهور و منجي گرايي
تهیه نرم افزار های مشترک در حوزه ادیان الهی و تمامی ادیان و مذاهب
ایجاد خبرگزاری های مختلف در حوزه مهدویت و موعود گرایی به زبان های زنده دنیا
تاکید بر موعود گرایی بعنوان محور مشترک ادیان مختلف و نزدیک کردن ادیان، ملت ها و مردم جهان بهم
ج- مسیر و حرکت خود را در جهت زمینه سازی ظهور بر اساس اهداف و شاخص ها و راهبردهای تدوین شده بطور پیوسته ارزیابی نماید تا از جهت و مسیر حرکت خود اطمینان داشته باشد.
رشد كمال انسان در معماري و برنامه ريزي راهبردي خداوند
رشد و كمال و شکوفایی انسان و جوامع بشری از قانونمندی خاصی تبعیت می کند، خداوند مهمترین مسئله را اراده حاکم بر تحولات اجتماعی و سیر تاریخ می داند و از نهضت ها و انقلابات پیامبران بعنوان رهبران جبهه حق در مقابل جبهه باطل یاد می کند، که از قوانین حاکم بر آفرینش و بر لانسان، جامعه و تاريخ تبعیت می کنند. با نگرش توحیدی، بنظر می رسد که خداوند متعال از آغاز خلقت، بر اساس هدف و طرح و برنامه ای حساب شده در فرایند تکوین و تشریع، برنامه راهبردی دقیق خود را در چند مرحله زير به اجرا گذاشته است:
1. مرحله اول از قبل از خلقت حضرت آدم (ع) شروع می شود و تا خلقت و هبوط حضرت آدم(ع) در زمین ادامه دارد.
2. مرحله دوم مرحله بعثت و نهضت های انبیاء از ابتدا زندگی حضرت آدم(ع) تا رحلت پیامبر اکرم(ص) بعنوان آخرین پیامبر الهی است، که ظرفیت درک و فهم بشر، به حداکثر خود می رسد.
3. مرحله سوم از شروع رهبری امامان معصوم (ع) از حضرت علی (ع) شروع می شود و تا غیبت امام زمان (عج) ادامه دارد.
4. مرحله چهارم از آغاز زمان غیبت حضرت مهدی (عج)، تا ظهور آن حضرت ادامه می یابد. در طول این مرحله نائب امام (خاص یا عام) در جامعه حضور دارد، و امت را برای رهایی از ظلم و جور و فساد طاغوتیان رهبری می کند. پس از نابودی نظام طاغوتی، با حمایت امت، حکومت را در دست گرفته و با زمینه سازی شرایط ظهور، زمینه را برای ظهور حضرت مهدی(ع) فراهم می کنند. هدایت امت به رهبری ولایت فقیه جهت زمینه سازی شرایط ظهور هر کدام بخشی از این طرح و برنامه بزرگ می باشد.
5. مرحله پنجم از ظهور حضرت مهدی (عج) شروع می شود و تا ایجاد حکومت جهانی عادلانه توحیدی ادامه دارد.
6. مرحله ششم، از ایجاد حکومت جهانی عادلانه مهدوی تا ایجاد جامعه ایده آل و بوجود آمدن انسان ایده آل بعنوان انسان کامل یا انسان جانشین خدا در روی زمین و رسیدن به هدف نهایی خلقت( با توجه به اراده خداوند و اراده و اختیار و حق انتخاب انسانها) است.
7. مرحله هفتم مرحله قیامت و روز محاسبه و حساب و کتاب، و بررسي عملكرد انسان و دادن پاداش و جزاست.
در این طرح راهبردی، بعثت های انبیاء(ص)، حرکت های امامان معصوم(ع) از جمله واقعه عاشورا، زمان غیبت امام زمان (عج)، ایجاد حکومت اسلامی و زمینه سازی شرایط ظهور، ظهور حضرت مهدی (عج) و رفتن به سمت جامعه و انسان ایده آل هر کدام مراحلی از این طرح و برنامه راهبردی الهی می باشند. بنابراین جهان بازیگرانه آفریده نشده، بلکه از روی حساب و كتاب و بمنظوری جدی و هدفمند آفریده شده است.
جهان عرصه پیکار حق و باطل است و خدا در جبهه حق قرار دارد و پیروان حق را تائید و یاری می کند تا چنان ضربه ای بر پیکر باطل فرود آورد و آنرا نابود سازد. خداوند متعال به هنگام وصف جهان بینی خویش خود را یک انقلابی بزرگ وصف کرده و قهرمان ویرانگری جلوه داده است، که در نهایت ریشه ظلم و استکبار را نابود و بر ویرانه های آن جامعه جهانی عادلانه توحیدی را بنا خواهد نمود. لازم به ذكر است كه بدانيم حركت دراين مسير براي زمينه سازان ظهور، بي خطر، هموار و جاده آسفالته نيست.
زيرا حركت در اين راه موجب به خطر افتاده منافع ظالمانه نظام ظلم و فساد و استكباري مي شود. بنابراين نظام ظلم و فساد استكبار جهاني با تمام قوا و استفاده از تمامي منابع خود در جهت مقابله و سركوبي حركت زمينه سازي شرايط ظهور استفاده مي كند، و از تمامي نيرنگ ها و حقه ها و تبليغات در جهت مقابله و از ميان برداشتن اين حركت بهره مي برد. در شكل(1) طرح و برنامه راهبردی خداوند در هفت مرحله براي رشد و تكامل انسان و طي كردن هفت مرحله فوقذ الذكر نشان داده شده است.

هدف اصلي از آفرينش انسان و حركت در مسير زمينه سازي ظهور

در فرايند حرکت به سوی زمینه سازی شرایط ظهور و استقرارحکومت عادلانه الهی در زمین، در ابتدا لازم است هدف به روشنی تعریف شود. هدف نهایی و مقصد اصلی حركت در مسير زمينه سازي ظهور نزديكي و عبوديت هر چه بيشتر خداوند است، در اين مسير بقیه چیز ها وسیله برای رسیدن به هدف اصلی است. هدف از آفرینش انسان رسیدن به مقام بندگی است و این مسئله در قرآن در آیه "وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" مشخص شده است. در این حرکت ضروریست تا در هر قدم که بر داشته می شود، یک قدم افراد و جامعه را به هدف اصلی که آفرینش انسان و رسیدن به مقام خلیفه الهی است نزدیکتر نماید؛ همچنین آنها را یک قدم به عدالت اجتماعی، ظلم ستیزی و بالارفتن علم و دانش و استاندارد های زندگی و رفاه و امنیت نزدیکتر نماید.
خداوند به انسانی که کار شایسته و عمل صالح انجام دهد وعده داده است که سرانجام آنها را در زمین جانشین خود گرداند و آنها وارث گذشتگان شوند، و بر گردنکشان و سلطه طلبان تسلط و پیروزشان نمایند و نا امنی ها را که توسط نظام های استکباری و استبدادی ایجاد شده از میان بردارد و امنیت را در جامعه مستقر نماید.
بنابر این زمینه سازی ظهور و تشکیل حکومت عادلانه جهانی مهدوی وسیله ای است جهت رسیدن به جامعه و انسان ایده آل و در نتیجه رسیدن به اهداف نهائی آفرینش انسان و رسیدن به مقام خلیفه الهی یعنی انسان ایده آل و بنده خدا بودن و پرستش خالص الهی و جانشینی خداوند در روی زمین شدن است. جنین انسانی خداوند را مالک همه چیز و دارای همه کمالات، فضیلت ها و ارزشهامی داند. انسان در مکتب قرآن و سنت و عترت پیامبر (ص)، خود را همچون خمیری در اختیار آنها قرار می دهد تا به هر شکلی که آنها می خواهند شکل بگیرد و طوری تربیت شود که در هر لحظه و در هر مکان و زمانی احساس کند سر و کارش با خداوند است.
در گفتار، کردار و اعمال خود و در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی به جز خدا نبیند و خواسته ای جزخواسته خداوند نداشته باشد. خداوند وعده می فرمایدکسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام دهند خداوند بر آنها منت می گذارد و به ایشان توفیقی می دهد که جامعه ای تشکیل دهند که فقط خدا را پرستش کنند و برای او شریکی قائل نشوند. و خود را بنده خدا ببینند و خداوند را مالک همه چیز ببینند.
برای زمینه سازی شرایط ظهور نیاز به انقلاب، حکومت و نیروی نظامی می باشد که قوانین و دستورات الهی ضامن اجرای عملی داشته باشد. منشاء این قدرت و حکومت خداوند است و حرکت بر اساس خدا محوری است. منتظران و زمینه سازان شرایط ظهور بر این باورند که هیج کسی از ناحیه خودش هیچ قدرت و اعتباری ندارد، نه قدرت تکوینی و نه قدرت اعتباری و قانونی "له الخلق و الامر" افرینش و حکمرانی از آن خداست. تنها ابر قدرت جهاني خداوند است و اگر کسی بخواهد اعمال قدرت در جامعه بکند بایستی از طرف مالک قدرت یعنی خداوند اجازه داشته باشد.
انسان ها هر آنچه دارند متعلق به خداوند است و از او عاریه گرفته اند و کسی چیزی از خود ندارد که به دیگری ببخشد. هر آنچه در دست مردم است از جانب خداوند به آنها داده شده است. حتی ایمان و اعتقاد به خداوند، و حذركت در مسير رشد و كمال و مرگ انسان ها هم منوط به اجازه واذن خداوند است "و ما کان لنفس ان تموت الا باذنه" و ما کان لنفس ان تومن الا باذن الله" این اذن اذن تکوینی است نه اذن تشریعی.
قرآن می خواهد انسان ها طوری تربیت شوند تا سر منشع همه قدرتها و اسباب و مسببات را قدرت الهی بدانند و بدون آن، برای هیچ چیز قائل نباشند. بنابراين همهه چیز در پرتو الهی معنی دارد و اگر قدرت و اراده و اذن الهي نباشد، هیچ چیز نیست.
بر اساس این نگرش، کسی که رهبر زمینه سازی شرایط ظهور و حتی زمان ظهور منجی موعود می بایستی به اذن خداوند رهبر مي شود. امامت و رهبری امت در ملک خداوند بدون اجازه و اذن خداوند نمی تواند تصرفی داشته باشد. فرمان و قدرت امامت ورهبری بایستی از طرف خداوند باشد. منتظران ظهور نمی تواند بدون اجازه خداوند به انسان دیگری دستور دهد و امر و نهی نمایند. امت وظیفه دارد در فرایند زمینه سازی ظهور از خداوند متعال و حضرت رسول اکرم(ص) و الامر تبعیت نمایند.
"اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم"، تبعیت امت از رسول و الامر به اجازه و اذن حداوند است. در فرایند زمینه سازی شرایط ظهور، وقتی افراد جامعه دست رسی مستقیمی به امام معصوم ندارند، بایستی به فقهای واجد شرایط و به ولی فقیه مراجعه کنند.
توجه اساسي به وحدت و انسجام امت اسلامي در فرايند زمينه سازي
نياز به اتحاد و انسجام امت اسلامي در فرايند زمينه سازي شرايط ظهور
در فرایند زمینه سازی شرایط ظهور بایستی بدانیم که مردم در ابتدا امتی واحد بودند و دارای رهبری واحد، و دارای جهت و حرکت و مقصد مشترکی بودند. خداوند در آیه 19 سوره یونس می فرماید:" و ما کان الناس الا امه واحده فاختلفوا"، مردم جز امتی واحد نبودند بعد ها اختلاف کردند. بنابراین جوامع بشری ابتدا بر وحدت و برابری استوار بوده است.
در آیه 213 سوره بقره خداوند می فرماید:"فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما ختلفوافیه"، خدا پیامبرانی را برای بشارت و انذار مردم بر انگیخت و همراهشان بر پایه حق کتاب فرستاد تا میان مردم در باره آنچه اختلاف کرده بودند حکم کند. براي زمينه سازي و رسيدن به جامعه عادلانه مهدوي و جامعه و مقام خليفه الهي ضروريست در مسير رفتن به سوي اهداف فوق الذكر به چند مسئله زير در زمينه اتحاد و انسجام امت اسلامي توجه شود:

الف- توجه اساسي به اتحاد و انسجام امت اسلامي در قرآن

اعتقاد و باور به شعار توحيد يعني شعار لا اله اله الله بعد از نفي و نهي علل و عوامل تفرقه افكن و دور ساز از فطرت پاك انساني است. توحيد همواره امت اسلامي را به وحدت دعوت مي كند و با نفي و دفع زمينه هاي تفرقه، زمينه را براي عبوديت الهي و اطاعت و عبادت خداوند فراهم مي كند و انسان را از قيد و بند هاي شيطاني و هرچه غير اوست آزاد مي كند. قرآن يكي از اهداف انبياء الهي را جلوگيري از تفرقه و اختلاف مي داند.
دو ماموريت مهم انبياء الهي قيام براي استقرار دين الهي و توحيد و وحدت و جلوگيري از تفرقه بوده است ( اقيموالدين و لاتفرقو). از نظر قرآن انسان در تكوين و آفرينش و خلقت، بر اساس فطرت پاك و توحيدي آفريده شده است. بنابراين جامعه انساني در ابتدا يك امت واحده بوده است. اما بر اثر بروز اختلافات ميان آنها، خداوند پيامبراني را براي رسيدگي به اختلافات و حل مسائل آنها و هدايت آنها به سوي توحيد و فطرت توحيدي و عدالت برانگيخت تا راه مستقيم را به آنها نشان دهد و بر اساس كتاب خدا و تعاليم انبيا، امت واحده اي تشكيل دهند و آنها را به سوي رشد و كمال هدايت نمايند تا تمام استعداد هاي نهفته در عمق جان انسانها شكوفا شود.
اعتقاد و باورداشتن و گردن نهادن به ولايت خداوند و رسول اكرم و اولي الامر از ديدگاه قرآن سرچشمه اتحاد ملی و انسجام اسلامی و يگانگي و دوستي و محبت و مودت ميان افراد يك جامعه و ميان مسلمين است. امت اسلامي كه داراي هدف، جهت، كتاب، معبود و پيامبر مشترك است و همگي به سوي هدف و مقصد معيني در حال حركت مي باشند، و در انتظار منجي موعودي هستند كه عدالت را در سطح جهان مستقر نمايد و نظام سلطه را نابود نمايند. امت اسلامي كه همان حزب الله است در زمينه هاي مختلف در اين جهت و به سوي مقصد معين كه همان نابودي ظلم و ستم و استقرار قسط و عدل در جامعه و شكوفايي استعداد هاي همه انسانها در جامعه است حركت مي كند. بنابراين امت اسلامي ياحزب الله به گروه و كسي گفته مي شود كه ولايت خدا و رسول و امامان معصوم و اولي الامر را پذيرفته و به تعاليم و دستورات آنهاگردن نهاده است.
در سوره نساء آيه 58 خداوند مي فرمايد: امانات را به اهلش بدهيد و ميان يكديگر به قسط و عدل حكم كنيد. با امر به معروف مردم جامعه و كاركنان يك سازمان را به خير و صلاح و زيبايي ها دعوت كنيد و با نهي از منكر آنها را از منكرات و زشتي ها و خصلت هاي غير انساني نهي كنيد. در مقابل ظلم و استكبار و بي عدالتي و تفرقه و باطل بايستيد و مردم را به سوي قسط و عدالت و حق هدايت كنيد.
در جامعه اعتصام به حبل الله، يعني قرآن مايه وحدت و انسجام امت اسلامي است و نقش اساسي در وحدت مسلمين دارد كه به شكل ها و غالب هاي مختلفي تجلي پيدا مي كند. بزرگترين محور وحدت خداوند است كه موجب رشد و تعالي و حيات امت اسلامي مي باشد.
در سازمان صنايع هوايي نيز تدوين اگاهانه وهوشمندانه اهداف و راهبرد ها و سياستگذاري ها و برنامه ريزي ها بكمك افراد جامعه در راستاي ظلم ستیزی، عدالت اجتماعی و زمينه سازي شرايط ظهور است و درك و باور آنها كه هر لحظه ممكن است ظهور كند، و هرفردي در هر سطح از مسئوليت كه بعهده دارد بايستي با تمام وجود تلاش كند تا نقش موثر خود را ايفا نمايد و زمينه را براي ظهورحضرت مهدی (عج) فراهم نمايد.

ب- تبعيت از سنت حضرت رسول اكرم(ص) و رويه امامان معصوم(ع)

امت زمينه ساز ضروريست در هنگام اختلاف در مسائل، از خدا و رسول و از سيره امامان معصوم تبعيت واطاعت نمايند تا اختلافات از ميان برداشته شود. نگراني پيامبر اسلام(ص) نسبت به آينده بعد از خود و روابط بين مسلمين، عليرغم خطبه حجه الوداع و آخرين وصاياي آنحضرت مبني بر حفظ و تداوم وحدت با باقي گذاردن كتاب الله و عترت و اهل بيت بعنوان دومرجع و محور اتحاد ملی و انسجام اسلامی است. سنت پیامبر نیز به عنوان مرجعی در کنار قرآن محور اساسی اتحاد نظام، دولت و امت زمينه ساز است.

ج- تبعيت از عقلانيت و اجتهاد با نگرش توحيدي:

نظام، دولت و امت زمينه ساز، علاوه بر تبعيت از خداوند، سنت پيامبر ئ سيره امامان معصوم، از عقلانيت و اجتهاد و علم و دانش خود در مسير زمينهد سازي ظهور و حل مسائل و رفع سوء تفاهم ها استفاده مي كند و موارد زير را بطور شفاف مشخص مي كند:
1. مشخص كردن ماموريت و اهداف
2. تدوين استاندارد ها، شاخص ها و معيار
3. تدوین راهبرد ها، سياستگذاريهاي ، برنامه ريزي هاي مورد نياز
4. تخصيص بودجه مورد نياز برنامه هاي زمينه سازي
5. تدوين رويه ها ي مورد نياز نظارت و كنترل در مرحله اجراء
6. ارتباط موثر بين افراد و فعاليتهاي زمينه سازي
7. بكارگيري فناوري هاي مورد نياز ا
8. يجاد اعتماد و محيطي براي ابراز نظر و حل مسائل جهان اسلام
9. تفويض اختيار و مسئوليت ها در سلسله مراتب سازماني

د- توجه به علل و عوامل تفرقه از ديدگاه قرآن

سرچشمه و علل همه تفرقه ها، درجوامع و اختلاف ها، جنگها و ستيز ها شيطان، ولايت نفس اماره و سلطه طاغوت است.آنهايي كه با اختلاف و تفرقه و تجزيه ميان امت واحده، مردم را از مسير الهي و توحيد و عدالت دور مي كنند از جمله عوامل تفرقه مي باشند. خداوند در قرآن با تعبيرات مختلف به نفي و نهي عوامل تفرقه آميز پرداخته و با بيان علل و اسباب اختلاف و جدايي، مسلمانها را به وحدت و همبستگي دعوت مي كند.
غفلت از شعار توحيد و حركت به سمت تنگ نظري، اصالت دادن و مطلق كردن غير خدا، شرك، كفر و نفاق از عوامل تفرقه مي باشد. تسليم نفس و خودخواهي، خود بيني، و به قوم و قبيله، ن‍‍ژاد فخر فروختن نيز از ديگر عوامل تفرقه مي باشد. اولين اختلاف و تفرقه از زماني بوجود آمد كه ابليس از سجده كردن آدم ابا كرد و جزو كافرين شد. ابليس براي خود امتياز و برتري بر مبناي جنس را مطرح نمود. ابليس و شيطان جوهر همه شركها، نفاق ها، كفر و حق پوشي و تفرقه و اختلاف است.
ه-هر یک از امامان معصوم (ع) در باره ویژگیهای حضرت مهدی(ع) و زمان دوران او سخن هاي حركت آفرين فرموده اند. اگر فطرت انساني تحت نظام استكباري، از خود مسخ و الينه نشود، دل ها به طور فطري و طبيعي منتظر اينده اي روشن و آكنده از عدل واقعي و توحيد و وحدت است و بي ترديد، قدرت نظام مهدوي متكي بر قدرت توحيد و عدل الهي خواهد بود.
مهدي (عج) مظهر رحمت و قدرت حق و مظهر عدل الهي است. شعار مهدويت عدالت است. زمينه سازان ظهور بايستي سخنان امامان معصوم(ع) را به درستي درك كنند و تلاش كنند در فرايند زمينه سازي به آن عمل نمايند.

ارزیابی نظام، دولت و امت زمینه ساز با اهداف و شاخص ها ی اسلامی:

نظام، دولت و جامعه ما لازم است چنان خود را آماده نماید که به عهدی که با خداوند متعادل، امام زمان (عج)، شهدای انقلاب اسلامی، امام امت خمینی کبیر(ره) بسته است وفادار باشد. قرآن مجید می فرماید: "اوفوا بعهدی، اوف بعهدکم"، اگر شما به عهد خود وفا کنید ما هم به عهد خود وفا می کنیم. بنابراین ضروریست تا حرکت ما درجهت راه انبیاء، امامان، شهدا، امام امت باشد و در این مسیر، اخلاص داشته باشیم.
و خدایی نکرد مانند قوم بنی اسرائل نباشیم که در فرایند زمینه سازی ظهور بگوییم که تو با خدای خودت برو و با دشمنان راه خدا بجنگ، ما اینجا نشسته ایم.
بنا براین نظام، دولت و امت اسلامی وظیفه دارد با تمام وجود و اخلاص در جهت زمینه سازی شرایط ظهور حرکت نماید و در مسیر زمینه سازی با نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر، و نظارت و کنترل دقیق نظام و دولت زمینه ساز تلاش کند تا حرکت نظام، دولت و امت زمینه ساز از جهت گیری اصلی اش خارج نشود، و در کوتاه ترین زمان ممکن زمینه را برای ظهور منجی عالم بشریت فراهم شود. این نظارت ها در چهار بعد زیر انجام می شود:
• در بعد اول نظارت و کنترل الهی بر کلیه افکار، نیت ها و فعالیت های نظام، دولت و امت زمینه ساز می باشد.
• در بعد دوم نظارت و کنترل وجدان بیدار نظام، دولت و امت زمینه ساز است که اجازه انحراف نمی دهد
• در بعد سوم نظارت و کنتر ل عمومی امت از طریف امر به معروف و نهی از منکر است.
• در بعد چهارم نظارت و کنترل نظام و دولت زمینه ساز است که اجازه هیچگونه انحرافی را نمی دهد و در صورت مشاهده انحراف سریعا با اقدامات اصلاحی آنرا اصلاح می کند.

برخی از شاخص های جامعه مهدوی در حرف و عمل علی(ع):

شاخص‌هاي دکترین مهدویت و آماده سازی شرایط ظهور همان شاخص های جامعه مهدوی است.
شاخص هایی که در قرآن و سنت پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع) از آنها نام برده می شود برخی از این شاخص ها در دوران رهبری پیامبر در مدینه و دوره پنج ساله حاکمیت علی(ع) مشخص و در روایات ترسیم و تجربه شده است. بنابراینجامعه مهدویت اتوپیای خیالی و فرضی نیست. در زمان پیامبر(ص) و علی(ع) پیاده شده است. جامعه و حکومتی که علی(ع) بخشی از فلسفه سیاسی و ابعادش را در عهد نامه مالک اشتر اشاره می کند.
و می فرماید: من ترا (مالک) به شمال آفریقا برای اجرای چهار مسئله می فرستم. اول جمع کردن مالیات های حکومتی (گرفتن مالیات از سرمایه دار ها به نفع محرومین و توزیع عادلانه ثروت و پر کردن شکافهای طبقاتی)؛ دوم آباد کردن سرزمین های اسلامی (زیرا جامعه وابسته و محتاج و عقب افتاده، جامعه اسلامی نیست) ؛ سوم مبارزه با دشمنان (تامین امنیت فردی و اجتماعی)؛ و چهارم تربیت فرهنگی و اخلاقی مردم(اصلاح جامعه).
علی(ع) از ابتدای حکومتش شفاف حرفش را زد. او نسبت به حدود الهی و حقوق مردم و اجرای عدالت بسیار حساس و دقیق بود. در زیر به برخی از این بینش ها، جبهه گیری ها، رویه ها و شاخص ها که در بعضی کتابها مانند بحار الانوار، اصول کافی، نهج البلاغه، وافی و الحیات نقل شده اشاره می شود.
• علی (ع) تا سر کار آمد فوری معاویه را عزل نمود. علی(ع) نسبت به حدود الهی و حقوق مردم و بیت المال بسیارحساس بود.
• علی(ع) وقتی ابن عباس، پسر عموی علی در حکومتش خطا کرد او را شدیدا کوبید و گفت: بخدا قسم ترا با شمشیری می زنم که هر کس را با آن زدم به جهنم رفت.
• علی(ع) نسبت به رشوه خیلی حساس بود. روزی فردی ظرف سر بسته ای آورد و در جلوی علی(ع) مسئول حکومت اسلامی گذاشت. حضرت گفت این چیست؟ گفت این هدیه است. حضرت گفت خدا مرگت بدهد (از این راه میخواهی وارد شوی). بخدا قسم اگر هفت سرزمین را بمن بدهند که یکدانه گندم را از دهان یک مورچه بگیرم اینکار را نخواهم کرد.
• علی(ع) مصقلتبن حبیره که از کارگزاران حکومت بود به جرم قوم و خویش بازی در حکومت توبیخ نمود.
• علی (ع)آهن گداخته را به دست برادرش عقیل نزدیک نمود چون سهم بیشتری از بیت المال می خواست.
• علی(ع) ابوالاسود دوعلی که از اصحاب بزرگ علی بود، بعلت داد زدن و بلند صحبت کردن در قضاوت اورا از قضاوت عزل نمود.
•علی(ع) وقتی دریافت که علی ابن زیاد که یکی از مسئولین حکومتی بود، به خانه اشرافی ساخت با او برخورد نمود.
• علی(ع) وقتی دیافت منزلت ابن جالوت پارتی بازی می نماید او را کوبید.
• علی(ع) وقتی دید عبدالله ابن زمع سهم بیشتری از بیت المال می خواهد، او را جلوی مردم تحقیر کرد.
• علی(ع) وقتی دریافت، عثمان ابن حنیف حاکم امام در بصره در میهمانی اشراف شرکت کرده او را شدیدا توبیخ نمود.
• علی(ع) بین زنی عرب و زنی ایرانی که اختلاف پیدا شده قضاوت می کند. و به نفع زن ایرانی رای می دهد. زن عرب که دوره عثمان را پشت سر گذاشته به علی(ع) می گوید: چرا بین من و این عجمی، تفاوتی نگذاشتی؟ علی(ع) در جواب دو مشت خاک بر می دارد و در برابر زن عرب می گیرد و می گوید: میان این دو مشت خاک چه تفاوتی است؟
• علی(ع) وقتی در روز عید قربان دید ام کلثوم گردنبندی به گردن انداخته، ابن ابی رافع مسئول بیت المال را خواست. او آمد و از ام کلثوم دختر علی(ع) دفاع کرد و گفت کارش قانونی بوده است. ام کلثوم گفت من 3 روزه این گردنبند را از مسئول بیت المال عاریه گرفته ام. حضرت به ام کلثوم گفت: ای دختر علی دنبال بهانه نگرد که حق را زیر پای بگذاری.
آیا همه دختران شهر در روز عید می توانند مشابه چنین گردنبندی به گردن بیاندازند که تو حتی از راه قانونی به گردن انداخته ای؟ گفت نه. علی(ع) گفت تو که دختر علی(ع) هستی حق نداری چنین گردنبندی را ببندی. زمانی می توانی چنین گردنبندی را ببندی که همه دختران شهر بتوانند چنین گردنبندی را به گردن ببندند.
• علی(ع) بین زن اشرافی و کنیز ایرانیش به یک اندازه از بیت المال سهم داد. زن اشرافی به علی(ع) اعتراض می کند و می گوید: مگر من با این کنیز از بیت المال به یک اندازه سهم می برم؟ حضرت یک دو مشت خاک از زمین برمی دارد و می گوید. میان این دو مشت خاک چه تفاوتی هست.
• علی(ع) فرمودن: مردم ببینید من چگونه وارد حکومت می شوم، اگر دیدید امکانات زندگی من زیاد شده من خائن هستم.
• علی(ع) فرمودند: ان افضل حره عین الولات استقامت عدل فی البلاد. آنچه بیش از هر چیز چشم حاکمیت ها به آن روشن خواهد احرای عدالت و مستقر کردن آن است.
• علی(ع) می فرماید: لا تصحته نصیحتهم الا به حیثتهم علی ولات امورهم. دوستی مردم با حاکمیت جز صاف کردن سینه مردم از حاکمیت راهی ندارد (شفاف بودن حکومت در برابر مردم و مردم از حاکمان خبر داشته باشند).
• علی(ع) می فرماید: و قلت استقلال دولهم و ترکس نبطاء قطا, دولهم. دولت ها نبایستی بر شانه ملت ها سنگینی کنند. دولتمردان نبایستی انگل و مزاحم مردم باشند.
• علی(ع) وقتی ظرف عسلی که از یمن آورده بودند به بیت المال و قرار بود بین مردم تقسیم کند. وقتی درب آنرا باز کرد دید که دست خورده است. از قمبر پرسید کی به این عسل دست زده است. معلوم شد که برای یکی از نزدیکان علی(ع) مهمان آمده بود، او گفته که من هم از این عسل سهمی دارم، وآمده قبل از اینکه آن تقسیم شود.
به اندازه سهمش برداشته است. علی(ع) فورا اورا می خواهد، به او می گوید: به اجازه چه کسی درب عسل را باز و عسل برداشتی؟ او گفت سهم قانونی خودم را برداشتم و بیش از آن برنداشتم. علی(ع) شلاقش را بلند می کند و مقابل صورت او قرار می دهد و می گوید: اگر تو سهمی از این عسل داری نبایستی قبل از ااینکه سهم بقیه افرادرا ندادم، حق نداری چون از نزدیکان من هستی حق نداریجلوتر از دیگران سهمت را برداری. وقتی آنرا تقسیم کردیم حق داری بروی و سهمت را بگیری.
• علی (ع) وقتی از طرف بازرسان مخفی خبر رسید " ابن حرمه" ناظر بازار اهواز رشوه و اختلاص نموده و به حقوق مردم تجاوز نموده دستور داد او را در زندان تک سلولی بیاندازند. فوری بخشنامه ای نوشت و با او برخورد قاطع و خشن نمود. به فرماندار اهواز نوشت الف- بلافاصله او را عزل کن، ب- اورا چنان که هست به مردم معرفی کن، ج- اگر در مجازات او کوتاهی کنی ترا عزل و خار می کنم؛ د- او را در نماز جمعه پیش چشم مردم اهواز تازیانه بزن، ح- روز در کوچه های اهواز بگردان تا همه او را ببینند و هر کس از او طلبی دارد بگیرد، ت- پایش را زنجیر کن و بجز در وقت نماز باز نکن، و- ملاقاتی نداشته باشد تاراه پاسخگویی به دادگاه را به او نیاموزند، ه- وقتی زندانیان را برای هوا خوری بیرون می بری او را نبر مگر آنکه می ترسی بمیرد، ی-حقوقش را از بیت المال قطع کن.
• علی (ع) به نماز جمعه رفته بود. خانم مومنه ای بنام سوره آمد نماز و رفت نزد علی(ع) و گفت: این فردی که در فلان شهر مسئولی که گذاشتی خائن است، این کار ها را کرده است. وقتی حضرت فهمید او راست می گوید، حضرت رو به قبله کرد و شروع به استغفار کرد، گریه کرد و حکم عزل او را نوشت و داد به همین خانم که از طرف امام برایش ببرد. حکم امام چنین است: من ترا شریک خودم کردم در این امانت، حکومت امانت خدا و مردم است و تو به من خیانت کردی، حالا که دیدی همه من را تنها گذاشته اند، تو هم به من خیانت کردی.
تو معلوم می شود که سابقه جهادی که داشتی، نیتت الهی نداشتی، چطور می شود که آنوقت جهاد کردی و از جان گذشته باشی و حالااز مال نگذری، معلوم می شود که آنوقت هم نیت خدایی نداشتی، بینه روشنی از جانب خدا نداشتی، تو مثل اینکه می خواهی کلاه امت را برداری، تو مجال خیانت به امت که بدستت افتاد، شتاب کردی.
و آنچه توانستی از مالی که برای یتیمان و بیوه زنان و محرومان نهاده بودند ربودی. چنانچه گرگ بز زخم خورده را به نیش می کشد، تو اموال مردم را به نیش کشیدی و به حجاز بردی. بدون انکه احساس گناه کنی. با اموال مردم چنان کردی که انگار ارث پدرت بود. صبحان الله، تو به معاد اعتقاد نداشتی، تو از روز حساب نمی ترسی، چطور اموالی را که می دانی حرام است می خوری، از خدا بترس، اموال عمومی را به مردم برگردان، اگر برنگردانی اموال را، ترا با شمشیر می زنم که هر کس را زدم به جهنم رفت. بخدا قسم اگر حسن و حسین این کاری که تو کردی می کردند همین کار را می کردم.
• امام حسن مجتبی(ع) بعد از شهادت علی(ع) برای نماز به مسجد رفت و فرمود: مردم دیشب شبی بود که مسیح به آسمان رفت، دیشب مردی به آسمان رفت که در تمام دوران خلافت و رهبریش، وقتی از دنیا رفت، جز مبلغ بسیار کمی که گذاشته بود برای دادن به کسی، درهم و دیناری به ارث نگذاشت(این وضع رهبر و حاکم اسلامی است)
• امام حسین (ع) آموزش داد که حکومت امانتی الهی از طرف خداوند است.
• در روایات آمده، یکی از اصحاب امام رضا (ع) به آن حضرت می گوید انشاء الله خدا فرج شما را برساند که ما سر سفره غرج شما بنشینیم. امام رضا (ع) می گوید اگر حکومت وقدرت دست من بیافتد، تنها سهم من از حکومت یک کیسه کوچکی است که در آن مشتی آرد جو است.
دیگر شاخص های زمينه سازي شرايط ظهور و جامعه مهدوی عبارتند از:
• شاخص اول ضوابط و روابط انسانی بر اساس معیار ها ، و ارزشهای قرآنی و سنت پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع).
• شاخص دوم: رشد و توسعه عقلانیت است که شامل رشد اعتقادی، رشد اخلاقی، و رشد پژوهشهای علمی و فناوریست.
• شاخص سوم: شاخص رشد عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه منابع و ثروت در میان اقشار مختلف مردم جامعه است.
• شاخص چهارم: شاخص ارتقاء بالای ایمنی و امنیت فردی و اجتماعی است.
• شاخص پنجم: شکوفایی استعداد های فردی و اجتماعی نهفته در عمق وجود انسانها و جامعه و طبیعت است، و ایجاد محیطی بانشاط و هماهنگ با طبیعت و عادلانه که در آن تبعیضی نباشد.
ضوابط و روابط انسانی بر اساس معیار ها، و ارزشهای قرآنی و سنت پیامبر(ع) و امامان معصوم می باشد.
رابط امام با کارگذاران حکومتی بسیار سخت گیرانه است
انسانهای جامعه، انسانهایی با فضیلت، متعادل و متوازن می باشند
تمام قدرت عقلایی انسان در زمان امام متمرکز می شود (عقل خدا شناسی، عقل اخلاق و عقل علم و دانش)
انقلاب عظیم علمی و تکنولوژی به صورتی که زنان خانه دار به بالاترین سطوح علمی دسترسی دارند.
شایسته سالاری بر اساس ضوابط قرآنی و فضائل انسانی و اخلاقی انجام می شود
توجه کامل به حقوق فردی و اجتماعی مردم، وتوجه کامل به حقوق طبیعی و الهی
توجه کامل به عدالت در ابعاد مختلف آن(عدالت فردی، اجتماعی، قانونی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و ...
توزیع عادلانه امکانات و ثروت، و کسب علم و دانش
همه مردم جهان از نظر حقوق، آزادی، صلح و عدالت اجتماعی، امنیت و توزیع بيت المال و ثروت و کسب علم و دانش و معنویات در شرایط برابر قرار خواهند گرفت. تفاوتی بین شهري و روستايي، بين شهروند آفریقایی، آمریکایی نخواهد بود.
رابطه مردم با حضرت مهدی(ع) بر اساس رابطه انسانی و قرآنی است و رابطه امام با مردم رابطه متواضعانه است
رابطه مردم با امام و حکو مت و بلعکس رابطه عاشقانه است
امنیت، آبادانی، عدالت و حقوق فردی( افراد، زن و کودک) و اجتماعی در سرتاسر جهان و در همه جا موج می زند
هر کس هر چقدر نیاز دارد از جیب یکدیگر بر می دارد بدون اینکه کسی به او اعتراضی کند
مردم از هم سود نمی گیرند ولی به هم خدمات می رسانند
کسی از کسی کینه ای ندارد
هیچکسی به کسی ظلم نمی کند مگر آنکه سریعا حد خدا جاری شود.
حق همه حق داران را می گیرد و به آنها می دهد اگر چه زیر دندان کسی باشد.
مهمترین مسائل و تاکید ها، عبودیت خداوند، عدالت اجتماعی و عقلانیت است.
ریشه کن کردن تبعیض های خونی نژادی، قومی، منطقه ای و ...
ریشه کن کردن نظام سلطه استکباری، استعماری، استبدادی و استحماری در انواع مختلف آن
رشد پر شتاب اعقلانیت و عدالت فردی و اجتماعی
سیستمی باز است که در آن نقطه نظرات افراد و تبادل نظر برای رشد فردی و اجتماعی در حد بالایی است
اختلاف نظر ها سرکوب نمی شود و به شیوه ای برادرانه و دوستانه بر اساس معیار ها و ارزشهای اسلامی حل می شود.
آزاد کردن بردگان در انواع مختلف ان در سرتاسر جهان
در آن زمان هیچ بدهکاری وجود نخواهد داشت
هیچ طلمی نسبت به هیچ کسی انجام نخواهد شد.
دیه و خون بهای کشته شدگان آن انقلاب جهانی پرداخت خواهد شد.
کوچکترین حق مردم در پیش امام حق بزرگی است.
زندگی و کار صلواتی است و دیگر خبری از دروع گویی، قربانی کردن همدیگر، نیرنگ و توطعه و سرمایه سالاری نیست،
قطعات زمین مباهات می کنند که یاران مهدی از روی من عبور کرده اند
گرگ و میش از یک آبشخور سیراب می شوند.
هیچ کاری در زمان امام مهمتر از احقاق کوچکترین حق کوچکترین افراد جامعه (از نظر ما) نیست
انقلاب و نبرد جهانی برای رسیدن به صلح است، صلحی که به همراه عدالت و حقیقت است
جهانی متفاوت از جهان امروز بر اساس حقوق و کرامت انسانی و عقلانیت و عدالت اجتماعی ایجاد می شود
در ستاد فرماندهی حضرت مهدی(عج) تعداد 313 نفر به تعداد مجاهدین جنگ بدر اولین نبرداسلام با نظام اشرافیت قریش است که 50 نفر از آنها زن های مسلمان تشکیل می دهند. که هر کدام بخشی از جهان را در بالاترین مسئولیت ها اداره می کنند.
روش و منش حضرت مهدی و یارانش در انقلاب جهاني عادلانه مهدوي
حضرت مهدی(عج) به عنوان رهبر انقلاب عادلانه جهانی و تحقق بخش عدالت در حد بالاترین آن در سرتاسر جهان که روش، منش و سیره او کاملا بر عدالت و ظلم ستیزی منطبق است، بیعت و میثاقی از یاران خود در آغاز نهضت می گیرد. که بخشی از آنها عبارتند از :
• یاران مهدی (عج) با او بیعت می کنند که هر گز دزدی نکنند،
• به مسلمانی دشنام ندهند،
• خون کسی را ناحق نریزند،
• به آبروی کسی لطمه نزنند،
• به خانه کسی هجوم نبرند و .....،
• خوراکی از جو و گندم انبار نکنند،
• طرفدار پاکی باشند،
• از پلیدی گریزان باشند،
• به نیکی فرمان دهند،
• از زشتی ها باز دارند،
• جامه های خشن بپوشند،
• خاک را متکای خود سازند،
• در راه خدا و حق، جهاد کنند و ...
حضرت مهدی(عج) نیز تعهد می کند که:
از راه آنها برود،
جامعه ای مثل آنها به پوشد،
مرکبی همانند آنها سوار شود،
آنچنان که آن ها می خواهند باشد،
به کم راضی و قانع شود،
زمین را به یاری خدا پر از عدل کند چنان که پر از ستم شده است،
خدا را آن چنان که شایسته است بپرستد،
برای خود دربان و نگهبان اختیار نکند1، و ......
حضرت مهدی (عج) در هنگام نماز عشا ظهور می کند، پس از بجا آوردن نماز عشا، با صدای رسا و بلند خود می فرماید: ای مردم! خدا و روز واپسین را که درپیشگاه او می ایستید، به یاد شما می آورم، او حجت خود را برگزید... من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیای سنت او دعوت می کنم..2.

شاخص هاي اقتصادی

عدالت اقتصادی در اسلام به مفهوم فرایند تصمیم گیری بر طبق معیار ها، ضوابط و قوانین اسلامی در سه امور الهی، فردی و اجتماعی است که در سه زمینه الف- تولید، و توسعه عادلانه ثروت (رشد اقتصادی پایدار)، ب- توزیع (توزیع عادلانه ثروت) ج- مصرف در حد کفایت (نه افراط و نه تفریط) است و دارای شاخص هایی می باشد که مهمترینش عبارتند از:
الف- رشد اقتصادی پایدار و تولید ثروت و بالارفتن کیفیت و استاندارد های زندگی، ب- حذف نابرابری و فقر از چهره جامعه از طریق اشتغال مناسب و سیاست های صحیح اقتصادی و درآمد معقول برای مردم، ج- کاهش مستمر نابرابری از طریق اصل مشارکت و اصل توزیع صاحبان کار و سرمایه. د- رعایت مصرف در حد کفایت(جلوگیری از افراط و تفریط) است. نیاز روزانه بشر به غذا، لباس، مسکن و دارو و دیگر مایحتاج ضروری زندگی است. در نظام سرمایه داری دو نهاد کار و مالکیت خصوصی از هم جدا شده و موجب تقسیم جامعه به دو گروه کارفرمایان (صاحبان سرمایه) و کارگران شده است.
بیشتر مردم برای داشتن شغل در سازمانی استخدام می شوند. افرادی که استخدام نمی شوند احساس فرو دستی می کنند و دچار یاس و زائد بودن می کنند. اما سرمایه داران که دارای مالکیت های خصوصی بزرگ می باشند، با بدست آوردن قدرت، تا حدود زیادی دولت را در اختیار می گیرند.
• اصول و معیار های عدالت اقتصادی در اسلام را شاید بتوان در چهار اصل زیر خلاصه نمود، اصل اول مشارکت در فرایند اقتصادی با داشتن فرصت های برابر، اصل دوم، توزیع عادلانه درآمد یا نتیجه حاصل از کار یا سرمایه گذاری اقتصادی و اصل سوم توزیع مجدد در آمد برای پر کردن فاصله های طبقاتی و کمک به نیرو هایی که نمی توانند هزینه های خود را بعلت کهولت سن، بیماریهای خاص، بیکاری و ... تامین نمایند. اصل چهارم اصل هماهنگی بین سه اصل فوق الذکر و اقدام اصلاحی برای ترمیم نظم اقتصادی درست و متوازن است.
• قرآن بر طبق ارتباط تنگاتنگ مسائل سوء تغذیه و مسائل اقتصادی و دین مداری، برنامه های حساب شده ای ارائه می دهد، و در همین راستا انسان را از جمع کردن مال و ثروت3 و تکاثر4 و کم فروشی5، منع نموده و ربا6 را پلید و عملی شیطانی معرفی نموده است. و با توزیع عادلانه ثروت، به پرداخت خمس7 و زکات8 و انفاق9 تشویق نموده و به منظور ریشه کنی فقر، برای انفال10 قوانین خاصی وضع می کند و به قرض دادن11 تشویق واز توزیع نا عادلانه12 نهی می کند.
• امام باقر(ع) می فرماید: هنگامی که قائم ما قیام کند، بیت المال را به گونه ای یکسان در میان مردم قسمت کرده، به عدالت در میان مردم رفتار می کند. ثروتهای روی زمین و ثروتهای زیر زمین نزد آن حضرت گردآید. آن حضرت به مردم خطاب می کند: بیایید و بگیرید آنچه را که برایش خویشاوندی را قطع می کردید و به خون ریزی و گناهان دست میزدید. او چنان می بخشد که کسی پیش از او چنان نکرده است13. اسلام با پذیرش حق زندگی و حق معاش برای همگان، تداوم فقر را تحمل نمی کند و با آن به شدت برخورد می کند.
بطور کلی اقتصاد اسلامی شامل سطوح تولید، توزیع و مصرف است که توسعه پایدار و حفاظ محیط زیست را برای تمامی نسلها به همراه دارد. همچنین سطوح متعادل در آمد ها و دارایی، و سطوح بهینه و کافی مصرف را در بر دارد. ویژگیهای اقتصادی انقلاب جهانی مهدوی به گونه ای است که پیامبر(ص) می فرماید: یتنعم امتی فی زمن المهدی(ع) نعمه لم یتنعموا قبلها قط..14؛ امت من در زمان مهدی(ع) به رفاه و نعمت هایی دست می یابند که پیش از آن در هیچ دوره ای دست نیافته بودند.
شاخص های عدالت اقتصادی مهدوی در حدیثی از امام باقر(ع) نقل شده است: "اذا قام قائم اهل البیت قسم بالسویه و عدل فی الرعیه15؛ در حکومت قیام کننده اهل بیت پیامبر، قسط و عدل (به مفهوم عدم تبعیض در تقسیم عادلانه بیت المال و رعایت حقوق مردم) به طور کامل اجرا خواهد شد. بنابراین در زمان ظهور آن حضرت، ثروت و اموال صحیح تقسیم می شود که همان توزیع عادلانه ثروت است. به مفهوم دیگر عمده ترین معضل و مسئله امروز اقتصاد حکومت ها را آن حضرت با استقرار نظام اقتصادی عادلانه خود حل خواهد کرد. در زمان حضرت مهدی(ع) بیت المال و اموال به تساوی بین مردم تقسیم می شود. و برابری میان مردم با هدف تامین ضروریات و امکانات اولیه زندگی است و همه افراد از یک حد منطقی برخوردارند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: "ابشرکم بالمهدی بیعث فی امتی...یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض بقسم المال صحاحآ فقال له رجل: و ما صحاحا؟ قال: السویه بین الناس16"؛ به مهدی(ع) بشارتتان می دهم. او در میان امت من برانگیخته می شود....ساکنان آسمان و زمین از او خشنود خواهند بود. او اموال را به درستی تقسیم می کند. مردی پرسید: مقصود چیست؟ فرمود: به شکل مساوی میان مردم تقسیم می کند.و تکاثر و کم فروشی ثروتائل سوء تغذیه و مسائل اقتصادی و دین مداری، برنامه های حساب شده ای ارائه می دهد، و در همین راستا انسان ر
از پیامبر (ص) روایت شده وقتی مهدی (عج) بیاید، اموال و ثروت جامعه را بطور یکسان تقسیم می کند. چنان تقسیم می کند که در جهان اسلام انسان مستحق زکات بگیر پیدا نخواهی کرد. همه انسانها بی نیاز می شوند و انسان گرسنه ای باقی نخواهد بود. روایت شده در زمان حضرت مهدی(ع) مسلمان از مسلمان سود نمی گیرد. در آن زمان گرفتن سود ربا است. در آن زمان همه بهم سرویس می دهند. اما امام صادق (ع) فرمودند تا آن انقلاب بزرگ جهانی، مسلمانها به اندازه شرعی و معقول از هم سود بگیرند.ديگر شاخص هاي اقتصادي عبارتند از:
فقه اقتصادی بایستی بر اساس بینش اقتصاد اسلامی درک و فهمیده و استنباط و اجتهاد شود. بینش و فلسفه اقتصادی خود بر اساس جهان بینی و ایدئولوژی منطبق است. نظام مالی و قوانین تولید، توزیع و مالکیت ورابطه فکر و کار و سرمایه ثابت و سرمایه متغیر و کار فردی و جمعی بر اساس جهان بینی و ایدئولوژی و اقتصاد اسلامی و اجتهاداست.
ستایش تلاش برای بدست آوردن مال و اقتصاد در زندگی: " من لا معاش له من لا معاد له"
پیامبر در باز گشت به مدینه، دست کارگری را که پینه بسته بود بر چشم کرد و بوسید و اعلام کرد که این دستی است که هرگز آتش بدان نرسد.
در سوره نساء خداوند می فرماید: "للرجال نصیب "مما اکتسبوا و للنساء نصیب" ممااکتسبن"، از آنچه کسب و کار خودشان است نصیبی دارند. یعنی تمام دسترنج شخصی اشان به مالکیت شخصی اشان در نمی آید بلکه سهمی از آن باید انفاق یا خمس و زکات و صدقه داده شود.
"لیس للانسان الا ما سعی"
پیامبر می فرماید: لیس لمحتجز حق بعد ثلاث سنین"هر کس که زمینی که در تصرف اوست سه سال مهمل یا معطل گذارد از او گرفته می شود.
در زمان پیامبر که عصر دامداری و کشاورزی غیر صنعتی بود: اصل"الناس شرکاء فی ثلاث: الماء والکلاء والنار" منابع تولید مشمول این قانون می شود.
جبهه گیری اسلام علیه کنز: " ویل لکل همزه لمزه، الذی جمع مالا و عدده و ...اخلده
خداوند در آیه 1 سوره تکاثر می فرماید: "الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر"؛ تفاخر و افزون طلبی شما را سر گرم ساخت.
قرآن می فرماید: "فی اموالکم حق المعلوم للسائل و المحروم"
الزرع للزارع و لوکان غاصبا
جبهه گیری قرآن: الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها
جبهه گیری قرآن: الهکم التکاثر، ویل للمطففین، ویل لکل همزه لمزه
کاد الفقران یکون کفرا
به گفته ابوذر: هنگامی که فقر از دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج می شود
موانع گسترش زمينه سازي شرايط ظهور از زبان امام حسين (ع) در منا:پیامبر (ص) در زمانی که می خواست بگوید زمانی که من نیستم اسلام یک قرائت و تفسیر دارد فرمودند "حسین و منی ان من حسینی". به تاريخ برگرديم. یک سال مانده به شهادت امام حسين (ع)، در زمانی که معاویه می خواست دستور پدرش را اجرا کند و یزید را برای جانشيني خود، براي خلافت معرفی نماید و زمزمه های این مسئله بگوش می رسید، امام حسین(ع) به مکه و منا می رود و به اصحابش می گوید تمام بزرگان و اصحاب پيامبر و مفسران قرآن، علما، و روشنفكراني که برای حج به مکه آمده اند و می شناسند را فراخوانید و در منا جمع کنید. حدود 900 نفر از آنها در منا جمع می شوند که حدود 200 نفر از آنها اصحاب زمان پیامبر(ص) بودند. امام در منا در مقابل بزرگان جهان اسلام خطبه منا را می خواند.
قسمتي ازخطبه امام حسین(ع) در منا در مقابل اصحاب و مفسران و بزرگان چهان اسلام در زير آمده است:بسم الله الرحمن الرحیم، این طاغوت (نظام معاویه) با ما آن چه را دیدید و می دانید کرد؛ اما من سئوالی از شما دارم؛ اگر درست می گویم تصدیقم کنید، و اگر درست نمی گویم علیه من موضع بگیرید و بی تفاوت نباشید. سخنان من را گوش کنید و اگر ما را سزاوار خلافت می دانید، بعد از حج، مردم شهرهایتان را بسوی مابسیج کنید.
من می ترسم که این زخم کهنه بشود و می ترسم ارزشها و حقایقی که بخاطرش در جنگ بدر و خندق، احد و خیبر و درجنگ جمل و صفین و نهراوان بخاطر آن حقایق شهید شدند و خون ریحت و این همه بچه ها یتیم شدند، من می ترسم معروف و ارزشها کهنه و مندرس شوند و از صحنه خارج شود، و منکرات و ضد ارزشها غلبه کنند.
سپس امام حسین (ع) شروع می کند ایاتی از قرآن و احادیثی از پیامبر(ص) که در منزلت خودشان و اهل بیت برای بزرگان جهان اسلام خواندن، و به آنها و همه مردم، خود را معرفی کردن و به اصحاب و بزرگان یادآوری کردن که یادتان هست که پیامبر(ص) 50 سال پیش در باره من چه فرمود. حسین منی ان من حسینی، بعد به نسل جوان و تابعین که در جلسه حضور داشتند خودش را معرفی کرد. امام (ع) برای اینکه جایگاه خود را روشن کند، می گوید: می پرسید من چه کسی هستم؟ جدم، پدرم، مادرم، برادرم چه کسی هست؟ همه می دانید اینها چه کسانی هستند، بعد امام(ع) به قضیه غدیر اشاره می کند و در ادامه خطبه به مطالب تکان دهنده زیر اشاره می کند.
امام حسین(ع) در ادامه خطبه در جمع بزرگان جهان اسلام می گوید:ای بزرگان عبرت بگیرید از موضعی که خداوند در قرآن در باره اولیااش کرده است. شما اولیای خدا هستید اگر دین دارید. آیا ندیدید که خداوند چند جا در قرآن به روحانیون مسیحی و یهود حمله کرده و گفته است. لو لا ینهی هم الربانیون. چرا روحانیون و مردان خدا در جامعه و حکومت بی عدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند. چرا انتقاد، اعتراض و فریاد نکردند.
درآیه دیگر خداوند می فرماید: نفرین بر کسانی که از قوم بنی اسرائیل کافر شدند، آنهایی که امر به معروف و نهی از منکر نکردند خداوند از آنها به کفر تعبیر می کند. و بعد می فرماید: لبس ما کانو یفعلون. چه کثیف عمل کردند.
سپس امام حسین(ع) ادامه می دهد که: چرا خداوند روحانیون مسیحی و یهودی را نکوهش کرد؟ برای اینکه آنها در مقابل ظالمان و ستمگرانی که جلوی چشمشان بی عدالتی و ظلم و فساد کردند، سکوت کردند و همینطور نگاه کردند. خداوند اینها را کافر خوانده است. چرا در مقابل بی عدالتی و تبعیض در جامعه اسلامی ساکت نشسته اید؟ چرا همه چیز را توجیه می کنید و از آن رد می شوید؟ چرا سکوت کرده اید.
بعد امام (ع) می گوید: می دانم چرا سکوت کرده اید. رغبتا فی ما کانو ینالو ....)یک عده ای طمع دارید، سفره چرب می خواهید و می خواهید بخورید. می گویید چرا ما با امر به معروف و نهی از منکر و انتقاد و اعتراض و فریادخودمان را به زحمت بیاندازیم. فعلا وضعیت ما بد نیست، بساط ما جور است و داریم می خوریم.
یک عده ای هم می ترسند. (فرهنگ سكوت و سر در لاك خود فرو برده ايد) اين فرهنگ، فرهنگ رایج اصحاب و بزرگان آن دوران شده بود.
مگر قرآن نمی خوانید که در آیه 44 سوره مائده گفته است: لا تخشرون الناس ... از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نترسید از من بترسید. اگر همین اصل یعنی امر به معروف و نهی از منکر، یعنی انتقاد و اعتراص نسبت به ظلم و بی عذالتی و تشویق خیرات، عدالت و نیکی ها. اگر همین یک حکم خدا اجرا شود، همه فرایض و تکالیف الهی درست می شود. بنا بر فرمایش امام حسین(ع) اگر همین اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و عدالت و مبارزه در مقابل ظلم و بی عدالتی اجراء می شد همه فرایض و تکالیف الهی انجام می شد.
امام فرمود: اما شما اهل امر به معروف و نهی از منکر نیستید ولی من هستم. برای اینکه امر به معروف دعوت به اسلام و دین است.
"رد مظالم" امر به معروف و نهی از منکر لازم است با رد مظالم همراه باشد. رد مظالم چیست؟ رد مظالم جبران همه بی عدالتی هایی است که شده و دارد می شود. یعنی در برابر ظلم ها و ستم ها ایستادن و آنها را عقب زدن و جبران بی عدالتی ها را کردن است.
"و مخالفته ظالم" برای رد مظالم، لازم است با ظالمین و ستمگران در گیر شوید و به آنها نه بگوئید.
"قسمت الخیر و الغنایم ..." تقسیم عادلانه بیت المال و غنایم و ثروت های اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت های عمومی
گرفتن مالیات و زکات از ثروتمندان و خرج کردن آنها برای محرومین و مستضعفین
ای روحانیون، علما و بزرگان اسلام، افرادی که بخاطر خدا مردم به شما احترام می گذارند و شما را بر خودشان ترجیچ می دهند. شما هیچ فضیلتی بر اونها ندارید و هیچ خدمتی به آنها نکردید. ولی بخاطر خدا شما پیش مردم اعتبار دارید و مردم شفاعت شما را می پذیرند.
چرا شما در خیابانها مثل پادشاهان و اشراف راه می روید.
به این احترام اجتماعی برای چه رسیده اید. فقط علتش این بوده است که مردم از شما انتظار دارند که به حق خدا و مردم قیام کنید. و شما اغلب از مسئولیتی که به عهده شما بوده کوتاهی کردید.
شما حق رهبران الهی را کوچک شمردید.
شما حق محرومین و مستضعفین جامعه را ضایع کردید. و نسبت به حق آنها کوتاهی کردید و سکوت نمودید.
آنچه فکر کردید حق و حقوق خودتان بود مطالبه کردید و محکم ایستادید.
نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه خدا و ارزشها و عدالت اجتماعی به خطر انداختید.
نه بخاطر خدا حاضر شدید با عشیره تان در گیر شوید.
با همه اینها شما از خدا بهشت را طلب می کنید و می خواهید در بهشت در جوار انبیاء الهی باشید.
اما من می ترسم همین روز ها خدا از شما انتقام بگیرد.
مقام شما از کرامت خداوند است نه دستاورد خودتان.
شما مجاهدان و مردان راه خدا و عدالت خواهان را اکرام و احترام نمی کنید. در حالی که به نام خدا در بین مردم محترمید.
می بینید که پیمان های خدا در این جامعه نقض شده، اما آرام نشسته اید و فریاد نمی زنید.
میثاق خدا و پیامبر در جامعه تحقیر شده، فقرا و محرومین، کوران و کران و بیچارگان در سر زمین های اسلامی رها شده اند و کسی به اینها رحم نمی کند.
شما به منزلت دینی و الهی تان عمل نمی کنید و کسی هم که مثل من می خواهد عمل کند کمکش نمی کنید و سکوت می کنید.
شما همش مشغول سازش کاری با حکومت هستید، برای اینکه خودتان امنیت داشته باشید.
امنیت و حقوق مردم برایتان مهم نیست، ولی امنیت خودتان مهم است
منافع مردم و میثاق خداوند و پیامبر(ص) برایتان مهم نیست، ولی منافع خودتان و پیمان و میثاق پدرانتان مهم است.
همه اینها (موارد فوق الذکر) محرمات الهی است که می بایستی ترک می کردید و نکردید. باید امر به معروف ونهی از منکر می کردید ولی نکردید. مصیبت شما از همه بیشتر است برای اینکه شما روحانیون، مفسران، عالمان و نخبه گان جهان اسلام بودید.
بررسي انحراف و رجعت انقلاب ها از مسیر اصلی بدون توجه به اهداف و شاخص ها:
هر حرکت ونهضت انقلابی، پس از مبارزه با رژیم استبدادی و استکباری و بدست آوردن پیروزی با اندک غفلتی منحرف وارتجاعی و محافظه کار می شود. این انحراف در ابتدا کم اما به تدریج زیاد می شود. این مسئله در انقلاب های اسلامی و غیر اسلامی دیده می شود. در انقلاب اسلامی صدر اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، در حرکت و انقلاب حضرت موسی (ع)، در انقلاب الجزایر و درانقلابهای غیر اسلامی مانند انقلاب روسیه، و انقلاب فرانسه و دیگر انقلاب ها دیده می شود.
بعنوان مثال در انقلاب اسلامی صدر اسلام که به رهبری پیامبر اکرم (ص)، ایجاد شد، یک انقلاب چند بعدی بود، اما پس از رحلت پیامبر(ص) انحراف و رجعتی چند جانبه پیدا نمود. عامل اساسی این رجعت عناصری بود که تغییر و تحول اساسی در آنها ایجاد نشده بود. بطور کلی در نهضت انقلاب اسلامی پیامبر اکرم(ص) در صدر اسلام، دو نوع عناصر وجود داشتند، الف- عناصر تحول پذیر، ب- عناصر تحول ناپذیر.
در عناصر تحول پذیر اولا تغییر و تحول اعتقادی و اخلاقی در تمامی افراد جامعه به کمال نمی رسد؛ ثانیا همه افراد جامعه مشمول تغییر و تحول اعتقادی و اخلاقی نمی شوند.
عناصر تحول ناپذیر که شامل چند گروه زیر می باشند: گروه اول کفار می باشند که به دو دسته مشرکان و اهل کتاب تقسیم می شوند. گروه دوم که خطرناکترین دشمن انقلاب است منافقین می باشند که در خفا یا پنهان نقش بسیار خطرناک و ارتجاعی بازی می کنند. منافقین تا نفاقشان مشخص و فاش و تایید نشده باشد با آنها مانند مسلمان ها رفتار می شود.
بنابراین منافقین در هر انقلابی تلاش می کنند تا با ظاهر سازی خود را به پست ها بالا و مسئولیت های حساس حکومتی برسانند. به همین دلیل است که پیامبر اکرم(ص) در 472 نهج الفصاحه می فرماید:"لست اخاف علی امی غوغاء نقبلهم و لا عدوا یجقاحهم و لکنی اخاف علی امتی ائمه مضلین ان طاعوهم فتنوهم و ان عصوهم قتلوهم"، بر امت خویش از آشوبی که آنانرا بخون کشد نگران نیستم و نه از دشمنی که بر میهنشان بتازد، بلکه بر امت خویش از پیشوایان گمراه گری بیمناکم که اگر از آنان فرمان برند ایشان را به کفر می گروانند و اگر از فرمان پیشوایان گمراه سرپیچی کنند انها را می کشند.
بقایای عقاید، معیار ها،ارزش ها و خوی و عادات قدیمی: ترک کامل معیار ها و ارزشهای گذشته برای کسانی که به انقلاب پیوسته اند، میسر نیست، زیرا بخشی از آن معیار ها و ارزشهای قدیمی در افکار و اخلاق و شخصیت آنها باقی مانده است. در نتیجه تغییر و تحول کامل اعتقادی و اخلاقی میسر نیست.
افرادی که تشکیل دهنده نیرو های ارتجاعی می باشند دارای ویژگیهای زیر می باشند:
الف- ماهیت اعتقادی آنها به صورتی است که در زمان های آزمایش، تناقض حرف و عملشان مشاهده می شود.
ب- ماهیت اخلاقی انها در شرایط ها و زمانهای مختلف منطبق با معیار ها و ارزشها نیست.
ج- ماهیت طبقاتی نیرو های مرتجع، غالبا جزو مترفین (ثروتمندان بی درد جامعه) و کسانی که در نظام قدیمی دارای پست و مقامی بوده اند.
پیامبر اکرم(ص) گاهی به مخالفین کینه توز انقلاب اسلامی می نگریست، به دشمنی که بخاطر حفظ پست و مقام و نفوذشان مدت زمان زیادی با انقلاب اسلامی جنگ کرده بودند و پس از ناکامی تسلیم شده بودند و منافقانه اسلام آورده بودند تا در موقع مناسب، به مسئولیت های بالا و حساس دسترسی پیدا نمایند و موقعیت از دست رفته خود را بدست آورند. پیامبر اکرم (ص) به آنها فکر می کرد و به آینده انقلاب اسلامی می اندیشید.
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) در (راغب 364) نقل شده است:"بدء الاسلام غریبا و سیعود غریبا فطوبی للغو باء الذین یصلحون ما افسده الناس من السنته"، اسلام غریب وار آغاز شد و بزودی بحال غربت باز خواهد گشت. خوشا بحال غریبانی که آنچه از سنت توسط مردم به تباهی رفته بصلاح بازمی آورند. از پیامبر اکرم(ص) احادیث بسیاری در باره رجعت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی(اعتقادی و اخلاقی) ذکر شده است. در آن احادیث مسئولیت و رسالت مومنان راستین را در مقابل رجعت طلبان مشخص می نماید.

پیش بینی جهاد داخلی با تجاوزکاران داخلی (بغی):

تجاوزکاران داخلی یا اهل بغی، به روش جاهلی برگشته و با استفاده از روش قهر آمیز جاهلی از حکم خداوند سرپیچی و برای عدم تبعیت از قرآن و سنت حضرت رسول اکرم(ع) با نظام اسلامی به جنگ متوسل می شوند. به همین دلیل بود که حضرت علی(ع) را بعد از خود منصوب نمود.
حضرت علی با ناکثین و قاسطین و مارقین که سه جنگ جمل، جنگ معاویه و جنگ نهروان خوارج را پیش آوردند و دست به تجاوز مسلحانه زدند جنگید.
اولین تخلف ابوبکر، پذیرش خلافت بود، با آنکه نظر پیامبر اکرم(ص) را نسبت به علی (ع) می دانست. این گفتارپیامبر را خطاب به علی (ع)می دانست که:"نسبت تو به من به منزله نسبت هارون است به موسی". هارون همین مسئولیت را در غیبت 45 روزه موسی داشت. او عامل پیشگیری از رجعت بود.
دومین تخلف ابوبکر این بود که حکم اسلام را در باره ارث حضرت فاطمه(ع) اجراء نکرد تا با فشار اقتصادی خاندان پیامبر اکرم(ص) را وادار به سازش نمایند.
سومین تخلف ابوبکر، این بود که در زمان پیامبر کشتن مسلمان برای تصرف مال و ناموس او قتل عمد و از گناهان کبیره بود و مرتکب آن بلاواسطه بعد از ثابت شدن جرم اعدام می شد. در زمان ابوبکر، خالدبن ولید، سردار مشهور، در یکی از ماموریت های نظامی به منظور دست یافتن به مال و ناموس "مالک بن نویره" دست به خونش آلوده شد. مسلمانها بر حسب قرآن و سنت پیامبر، اعدامش را خواستار شدند. ابوبکر گفت: عرب را غنائم از راه دین بدر برده و خالد دستوراتم را فراموش کرده است. سرانجام پس از مدتی ابوبکر از کیفر مرگ خالدبن ولید در گذشت. تاثیر این خلاف از قرآن و سنت روی مردم زیاد است.
درزمان ابوبکر و عمر به خزانه عمومی دستبرد زده نشد، و اموال عمومی به مصارفی می رسید که خدا و رسولش تعیین کرده بودند. اولین تخلف عمر پذیرش خلافت بود با اینکه گفتار پیامبر اکرم(ص) را در باره علی(ع) می دانست. دومین تخلف تقسیم ناعادلانه بیت المال بود که در زمان عمر، بود. عمر استدلال می کرد که کسی که با پیامبر جنگیده با آنکه همرزم پیامبر بوده برابر نمی دهم. عمر آنهایی که زودتر به اسلام گرویده بودند حقوق بیشتری نسبت به آنهایی که بعدا به اسلام گرویده اند داشتند و این یک رجعت اقتصادی بود.
در زمان عمر پانصد هزار درهمی که از بحرین آمده بود، به هر یک از مجاهدین 5000 وبه هر یک از انصار 3000 و به هر یک از همسران پیامبر 12000 درهم داد. به پسرش 3000 درهم داد اما به پسر زید 4000 در هم داد و گفت که پیامبر او را بیشتر از تو دوست می داشت و پدرش را بیشتر از پدر تو دوست داشت. حقوق هر بدری 5000 درهم، مهاجرین حبشه و کسانی که در احد حضور داشتند 4000 درهم، پسران بدریان 2000 درهم، به حسن(ع) و حسین(ع) بعلت قرابت با پیامبر 5000 درهم، پسران مهاجرین و انصار که در فتح مکه شرکت داشتند 2000 درهم و مردم را بر حسب منزلتشان و استطاعتشان در تعلیم قرآن و جهاد مواجبی مقرر نمود.
به این ترتیب جامعه از نظر حقوق اقتصادی به طبقات مختلفی تقسیم شد. به این ترتیب عمر با توضیع غیر عادلانه بیت المال، زمینه را برای عثمان و ارتجاعیون اموی فراهم نمود. این رجعلت به صورتی بود که در زمان عثمان از نظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی به حد فاحشی رسید. عمر در آخر عمر خود به اشتباه دویه اش پی برد و سعی کرد مساوات را دوباره در جامعه برقرار نماید و هیچ کس را بر دیگری امتیاز ندهد و ثروت های زائد توانگران را بین فقرا تقسیم نماید. عمر با ترکیب خاص شورای تعیینی اش نشان داد که حمایت کننده باند اموی بوده است.
در زمان عمر حرکت ارتجاعی متوقف نشد، و منافقان از وضع خاص حاکم استفاده کردند و با تقویت وی در مقابل حضرت علی(ع) و اصحابش، امتیازاتی را کسب کردند. در این زمان حرکت و جنبش ارتجاعی بنی امیه قدرتی بدست آورد.
بعد از عمر، شورای شش نفره علی(ع) را بعنوان خلیفه سوم با این شرط که از قرآن و سنت و رویه ابوبکر و عمر تبعیت کند انتخاب کرد، اما علی(ع) تبعیت از خدا و سنت را قبول کرد ولی رویه ابوبکر و عمر را قبول نکرد، در نتیجه شورای عثمان را به عنوان خلیفه سوم انتخاب نمود. در زمان عثمان، او در ابتدای کار اکثر پستهای حکومت بر ولایات را به خویشاوندان امویش داد، و علنا به حمایت از منافع امویان و دارو دسته شان برخواست.
بیت المال را که مخصوص رفاه همه مسلمانان است، به امویان بزل و بخشش های زیادی کرد و طبقه ممتاز عصر جاهلی روز به روز چهره خود را در جامعه اسلامی نمایان کرد. این مسئله موجب شد تا اختلاف طبقاتی، تبعیض، و نا عدالتی، در تقسیم بیت المال و دادن مسئولیتهای سیاسی به افراد و خویشاوندان، در جامعه بوجود آید. عثمان فکر می کرد چون زمامدار شده دیگر آزاد است که هر گونه تصرف دلخواهی به بیت المال داشته باشد و به هر کس هر چقدر که می خواهد بدهد و ببخشد. او خمس غنایم ارمنستان را به مروان بن حکم بخشید. به حکم بن عاص که از دشمنان اسلام بود، بحکم خویشاوندی یکصد هزار درهم داد و کلید غنایم آفریقا را به مالکیت مطلقه عبدالله بن سرح درآورد. بر اثر این سیاست، اختلاف طبقاتی شدیدی بین افراد جامعه بوجود آمد و طبقه ای اشرافی، بیکاره و خوشگذران و سود جو در جامعه ظهور کرد.
به صورتی که دسته ای از اصحاب نام آور مانند طلحه بن عبدالله ثروت بی حساب بدست اوردند و بیشتر زمین های حاصل خیز مانند خیبر را خرید. در جامعه آن زمان دو طبقه بوجود آمد. طبقه ملاکین ثروتمند ودیگری دهقانان مزد بگیر و بردگان. عثمان در هنگام کشته شدن دارای صدو پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم بود.
بررسي فرايند رجعت سیاسی پس از رحلت پیامبر اكرم(ص) و توجه به نقش اهداف و شاخص ها در اسلام و حركت اسلامي:
پیامبر اکرم (ص) دارای دونقش اساسی بود. نقش اول ابلاغ پیام وحی و رهبری نهضت بود. نقش دوم پیاده کردن پیام و تشکیل حکومت سلامی و قانونگذاری بود. پیامبر حکومت را با امامت ورهبری اعتقادی تواما انجام می داد. برای اینکه حکومت و برقراری نظامات اجتماعی از طریق رهبر اعتقادی در خلق و خوی مردم موثر است و آنرا در جهت مطلوب سوق می دهد.
بهمین دلیل، پیامبر نمونه و الگو ی مردم بود. بنابراین خلیفه باید کسی باشد که از نظر اعتقادی و اخلاقی، امام، نمونه، الگو و ولی مسلمانها باشد، و همه وظایف پیامبر را به استثناء ابلاغ وحی و تشریع جزئیات حقوقی دارا باشد. او بایستی مجتهد باشد و بتواند احکام را از قرآن و سنت استنباط نماید. مهمترین مسئولیت امام تفسیر قرآن و سنت و تشریح مسائل مشکل و پیچیده، تبلیغ اسلام و بیان احکام و حل و فصل اختلافات اعتقادی با تطبیق به آیات قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) بود .
بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) استقرار خلافت مستلزم وجود سه عامل اساسی بود. عامل اول شرط امامت و خلافت و صلاحیت رهبری مسلمان ها پذیرش و اجرای و صیت پیامبر اکرم (ص) بود. عامل دوم نیروی اجتماعی و اراده عظیم مردم بود. و عامل سوم انجام بیعت بود که انجام نشد.
رجعت سیاسی بعد از رحلت پیامبر دارای دو زمینه بود. زمینه اول بلحاظ رویه حکومت بود و زمینه دوم بلحاظ طرز تصدی حکومت و خلافت و ادامه آن بود. با اینکه امامت و خلافت بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) حق علی(ع) بود اما بر اثر بیعتی که در سقیفه بنی ساعده شد خلافت و حکومت آن حضرت مستقر نشد و به ناحق در دست ابوبکر قرار گرفت. در نتیجه حکومت و امامت از هم جدا شد و در دست دو نفر قرار گرفت یکی حاکم و دیگری امام، نمونه و الگو.
از مقابله و تعارض پیروان و طرفدارانشان ، آتش جهاد داخلی بر افروخته شد. با پیدایش خلافت بدون امامت و رهبری مرامی و تصدی اشخاصی که از قدرت تفسیر و اجتهادی نداشتند و از عصمت علمی و عملی تهیدست بودند، راه برای زمامداری کسانی که با اسلام دشمنی داشتند و از ایمان و تقوی تهی بودند باز شد. رجعت و باز گشت به جاهلیت در زمان خلافت و حکومت ابوبکر و عمر بسیار آهسته و نامحسوس بود.
در زمان عمر، منافقان از وضع خاص حاکم اسلامی استفاده کردند و با تقویت وی، در برابر علی (ع) و اصحابش، امتیازاتی کسب کردند و جنبش ارتجاعی بنی امیه قدرتی بدست آورد. عمر، معاویه را در شام استاندارد کرد. معاویه سپاهیان اسلام را که با روم می جنگیدند کم کم زیر فرمان خود درآورد. عمر بعضی دیگر از عناصر اموی را به مقام های حساس گماشت و در نتیجه بنی امیه کم کم قدرتی بدست آوردند. بهمین سبب عثمان در تقویت امویان و گماشتن خویشاوندانش به پست های بالا و حساس به رویه عمر استناد می کرد و خود را دنباله روی عمر معرفی می کرد.
رجعت سیاسی و نحوه کار حکومت در زمان عثمان به جاهلیت گرایید و بسیاری از احکام قرآن و سنت نادیده گرفته شد. امویان به فرمان عثمان تاکتیک هتک احترام پیامبر از راه هتک احترام علی و خاندان پیامبر را پیش گرفتند و رسم لعن علی از بالای منابر را ایجاد کردند. عثمان دشمنان اسلام را که پیامبر تبعید کرده بود از تبعید در اورد و به آنها پست های حساسی داد مانند مروان بن حکم مونس که وزیر مشاور شد.
عموی خویش حکم بن ابی العاص که پیامبر او را با خشونت طرد و تبعید کرده بود به مدینه برگرداند و دستش را در اداره امور مملکت باز گذاشت. به این ترتیب حارث بن حکم بر شئون مدینه مسلط و ثروت کلان حرامی را برای خود جمع آورینمود. عثمان در تقسیم غنایم تبعیض قائل شد. ابوسفیان در هنگام حکومت عثمان به امویان سفارش کرد که حکومت را مانند توپ دست به دست بگردانید و به کودکانتان به میراث برسانید.
برای اینکار می بایست بنی امیه هر چه بیشتر در حکومت نفوذ کنند و عناصر منافق کار های حساس را بعهده گیرند. در نتیجه، امویان چنان در دستگاه حکومتی رخنه کردند که عثمان چیزی جز آلت دست بی اراده آنها نبود. آنها بدون اجازه عثمان خود تصمیم می گرفتند و انجام می دادند و بدین صورت نظام سیاسی اسلام را بطرف سلطنت امویان تغییر دادند.
در هر انقلابی، از جمله در انقلاب اسلامی صدر اسلام، اولا تحول اساسی اعتقادی در فرد بکمال نمی رسد، ثانیا همه افراد مشمول تغییر و تحول نمی شوند.درنهج البلاغه علی (ع) از یکطرف عالیترین ستایش ها از مقام معنوی و علمی اهل بیت شده است و تکیه بسیار بر وراثت معنوی پیامبر و مقام هدایت و امامت که مخصوص خود اوست و از طرف دیگر تحقیر آمیز ترین تعبیرات را نسبت به مقام ریاست و امارت و حکومت بر مردم وجود دارد و آن را چنانکه به ابن عباس می گوید، از کفش پاره اش که برای چندمین بار وصله می زند بی ارزش تر می خواند.

1- عناصر تحول ناپذیر در انقلاب اسلامی صدر اسلام :

در انقلاب اسلامی صدر اسلام، افراد تحول ناپذیر شامل کفار و منافقین بودند. کفار (مشرکان، و اهل کتاب) آشکارا مخالفت می کردند، اما منافقین نقش ارتجاعی خطرناکی داشتند که در پنهان به انقلاب آسیب می رساندند. منافقین تا نفاقشان مشخص نشده باشد با آنها مانند سایر مسلمانها رفتار می شود و در نتیجه آنها سعی در بدست گرفتن پست های بالا و حساس می کنند، تا ضربه ای که به انقلاب اسلامی می زنند اساسی تر باشد.
پیامبر(ص) بیش از کفار از منافقین بیمناک بود که تلاش می کنند مقامات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی را در دست بگیرند و نهضت را از مسیر اصلی منحرف نمایند..پیامبر اسلام(ص) در نهج الفصاحه می فرماید: لست اخاف علی امی غوغاء تقتلهم و لا عدوا یجتاحهم و لکنی اخاف علی امتی ائمه مضلین ان طاعوهم فتنوهم و ان عصوهم قتلوهم.
بر ملت خویش از آشوبی که آنانرا بخون کشد نگران نیستم و نه از دشمنی که بر میهنشان بتازد، بلکه بر ملت خویش از پیشوایان گمراه گری بیمناکم که اگر از آنان فرمان برندایشان را به کفر می گروانند و اگر از فرمان آنها سر پیچند کشته می شوند.این مسئله با نگاهی به شجره نامه بنی امیه در شکل (ا) بخوبی روشن می شود.

2- بقایای اعتقادات و خلق و خوی و عادات قبل از انقلاب

ترک معیار ها و ارزشهای گذشته برای بعضی از افرادی که به انقلاب پیوسته اند، بطور کامل میسر نیست و معیار ها و ارزشهای نظام گذشته در لایه پنهان شخصیت آنها باقی است و در صورتی که زمینه آماده باشد بروز و آشکارمی شود.
این مسئله با نگاه به شجره نامه بنی عباس در شکل(ا) دیده می شود. در شجره نامه شکل(2) شجره نامه ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی (ع) نشان داده شده است.
خصوصیات افراد ضد انقلاب تشکیل دهنده نیروهای مرتجع از طریق سه ویژگی زیر مشخص می شود:الف- ماهیت اعتقادی آنها که از طریق تناقض حرف و عملشان مشخص می شود. ب- ماهیت رفتاری و اخلاقی آنها. ج- ماهیت طبقاتی آنها که اکثرا افرادی ثروتمند هستند و یا در رژیم گذشته دارای پست و مقامی بودند.
پیامبر اسلام(ص) گاهی به مخالفین کینه توز نهضت مینگریست، به دشمنانی مانند ابوسفیان که بخاطر حفظ ریاست و نفوذشان دیر زمانی با انقلاباسلامی پیامبر(ص) جنگ کرده بودند و پس از ناکامی، بناچار تسلیم شدند تا در فرصت مناسب، موقعیت از دست رفته خود را بدست آورند.
در شهر مکه غیر از دوخاندان بنی هاشم و بنی امیه خاندان دیگری از شاخه قبیله قریش بودند ولی اهمیت آنها به اهمیت این دو خاندان نمی رسید، اما مجموعه آنها از این دوخاندان بیشتر بودند.
عبدمناف فردی نیکو کاربود که در مکه زندگی می کرد. او بزرگ شهر مکه و قریش و مورد احترام همه بودهاشم یکی از پسران عبدمناف بود که روحیه هابیلی داشت و کار مهم خانه کعبه را در دست داشت. او دارای ثروت زیاد و دارای مهر و محبت و نفوذ کلام بود. بعد از فوت هاشم، تولیت کعبه به عبدالمطلب که رئیس خاندان هاشم شمرده می شود رسید. او از احترام و دوستی مردم برخوردار بود. بعد از عبدالمطلب ریاست به ابوطالب رسید. بعد ار مبعوث شدن پیامبر، ابوطالب رهبر بنی هاشم و فرزندان و برادران او بغیر از ابولهب در گروه طرفداران اسلام بودند. آنها پاکدلانی بودند که از ستمگری بیزار بودند.
عبدالشمس یکی دیگر از فرزندان عبدمناف بود که روحیه قابیلی داشت. او تاجر بود و ثروت زیادی جمع کرد و رهبر اشراف شد. او دارای ثروت و پسرانی نیرومندی بود و در شهر قدرتی بهم زد. بعد از عبدالشمس مقام و ثروتش به پسر بزرگ او امیه رسید که از پدر شرور تر بود. امیه برای بدست آوردن تولیت خانه کعبه با عموی خود هاشم درافتاد اما کاری از پیش نبرد. پس از امیه ریاست به حرب رسید. حرب مرد گستاخ وشرور و از خانواده ای ثروتمند بود. پس از حرب، ریاست به ابوسفیان رسید. ابوسفیان پسر بزرگ حرب، سیاست بازی ماهری بود و به تجارت و داد و ستد مشغول بود.ام جمیل زن ابولهب شد و بنت اسد مادر علی(ع) بود

نتيجه گيري:

امروزه در کشور های مختلف و در ادیان و مذاهب مختلف، هیچ ایده و اندیشه ای به اندازه اندیشه منجی گرایی در عرصه ها و ابعاد مختلف، اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی و هنری در جوامع و اديان مختلف به ویژه در جهان اسلام به خصوص در جهان تشیع موثر و تاثیر گذار نمی باشد.
منجی گرایی و مهدویت راه اعتراض به نظام ظالمانه و غیر عادلانه و بسیج محرومین و مستضعفین جهان عليه نظام استكباري و راه رسیدن به جامعه و انسان ایده آل است. جهت حركت در اين راه نياز به تدوين اهداف و شاخص ها مي باشد تا عملكرد ها را بر اساس اهداف و شاخص ها اندازه گيري شود و در صورت نياز به اصلاح در مسير حركت اصلاح لازم انجام شود. براي حركت در جهت زمينه سازي شرايط ظهور بايستي از تجربيات انقلاب هاي بزرگ جهان به ويژه انقلاب صدر اسلام درس گرفت، و خطا ها و اشتباه هايي كه مسلمانها پس از رحلت پيامبر (ص) مرتكب شدند در انقلاب اسلامي و در حركت در مسير زمينه سازي شرايط ظهور مرتكب نشويم. با امر به معروف و نهي از منكر و نظارت عمومي اجازه انحراف در مسير حركت به سوي جامعه مهدوي به كسي ندهيم.
لازمه اينكار اين است كه هر يك از افراد امت اسلامي، بيدار، آگاه و شجاع و در مقابل انحراف ها ساكت نشيند. و در مسير حركت خود جز خدا به جيزي نيانديشد براي اطلاع بيشتر به منابع 16-25 رجوع فرمائيد.

منابع:

ابن طاووس، ملا حم و الفتن، صص 49 و 122.
معجم احادیث، الامام المهدی ج 3، ص 295.
والذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقو نها فی سبیل الله فبشر هم بعذاب الیم، توبه 34
الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر، تکاثر، 1
ویل للمطففین......، مطففین، 1
الذین یاکلون الربا لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس...، بقره 275
واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول....،انفال، 41
و اقیموالصلاه و آتوا الزکاه و اطیعوا الرسول.، نور 56
انفقوا مما رزقناکم، منافقون، 10
یسئلونک عن الانفال قل الانفال لله و الرسول..، انفال، 1
من ذاالذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له...، حدید، 11
واقیموا الوزن بالقسط و لا تخسروا المیزان، رحمن، 9
همان، ص 196،(به نقل از بحار، ج 52، ص 390
بحار الانوار، ج 51، ص 83.
بحار الانوار، ج 52، ص 351،، ح 103.
بحار الانوار، ج 51، ص 81.
17. صادق عمل نيك، مرتضي، چشم انداز، هيئت فكري و طرح و برنامه دكترين مهدويت، مجموعه آثار سومين همايش بين المللي دكترين مهدويت، شهريور 1386
18. صادق عمل نيك، مرتضي، طرح راه بردي آماده سازي زمينه هاي ظهور منجي عالم (عج)، مجموعه آثار سومين همايش بين المللي دكترين مهدويت، شهريور 1386
19. صادق عمل نيك، مرتضي، ابعاد مختلف اعتقادی، اخلاقی، پژوهشي، علمی، فناوری و آبادانی نظام و دولت زمينه ساز شرايط ظهور منجي عالم، به زودي در مجموعه آثار چهارمين همايش بين المللي دكترين مهدويت، شهريور 1387
20. صادق عمل نيك، مرتضي،ابعاد مختلف فرهنگي، اجتماعی،اقتصادی، سیاسی، قضایی، قانوني، امنیتی، نظامی و زیست محیطی، نظام و دولت زمينه ساز ظهور منجي عالم، به زودي در مجموعه آثار چهارمين همايش بين المللي دكترين مهدويت، شهريور 1387
21. صادق عمل نيك، مرتضي، سیستم، برنامه ریزی راهبردی و ساختار سازمانی مورد نیاز رشد و گسترش زمینه سازی شرایط ظهور در داخل و خارج از نظام، دولت و امت زمینه ساز ظهور، به زودي در مجموعه آثار چهارمين همايش بين المللي دكترين مهدويت، شهريور 1387
22. صادق عمل نيك، مرتضي، سیاستگذاریهای زمینه سازی شرایط ظهور در نظام، دولت و امت زمینه ساز ظهور، به زودي در مجموعه آثار چهارمين همايش بين المللي دكترين مهدويت، شهريور 1387
23. صادق عمل نيك، مرتضي، طراحی اولیه سيستم اطلاعاتی یکپارچه رایانه ای نظام، دولت و امت زمينه ساز شرایط ظهور و انقلاب جهاني عادلانه مهدوي، به زودي در مجموعه آثار چهارمين همايش بين المللي دكترين مهدويت، شهريور 1387
24. صادق عمل نيك، مرتضي، وحدت سازماني و عدالت محوري در سازمان صنايع هوايي در راستاي افق آينده انقلاب اسلامي و جامعه جهاني مهدوي، بزودي در همايش صنايع هوايي در سال 1387
25. صادق عمل نيك، مرتضي،ضرورت توجه اساسي به رشد و توسعه پژوهش هاي علمي و فناوري در صنايع هوايي در راستاي افق انقلاب اسلامي و حكومت جهاني مهدوي، بزودي در همايش صنايع هوايي در سال 1387

منبع: سایت همایش بین المللی دکترین مهدویت